
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی نقد هنری روانکاوانه، جلسهی ۲، دکتر روزبه توسرکانی، کلاس درس دانشکدهی سینما و تئاتر، سال ۱۳۸۷
۱- تفاوتها میان نظریهی فروید و یونگ
در جلسهی پیش بیان شد که چرا نظریهی مبتنی بر قصد مؤلف، درست نیست و در درون خود به تناقضی میرسد و پاسخ روانکاوی به این تناقض چیست؛ و بیان شد که کاربست خود نظریهی روانکاوی در نقد هنری چگونه است.
۱-۱ تعبیر از ناخودآگاه
همچنین به تفاوت ایدهی ناخودآگاه در فروید و یونگ اشاره شد و این که ناخودآگاه جمعی در نظر یونگ دیگر انبانی از امیال و خواستهای سرکوب شده نیست، بلکه منبع عظیم اطلاعات زیستی، روانی و درونی در باب آدمی است.
تمثیل فروید از نسبت خودآگاه و ناخودآگاه، کوه یخی شناور در آب بود و در مقابل تمثیل یونگ، جزیرهای در میان اقیانوسی. در نظر یونگ، بخش عمدهای از ناخودآگاه میان افراد مشترک است و امروزه میتوان این را بر اساس بررسیهای ژنتیکی نشان داد که طبق آن بیش از نود درصد ژنوم افراد مشترک است و اختلاف آنها صرفاً در یک هزارم ویژگیها و اموری مانند قدّ، چهره، رنگ و غیره است و کفهی بخش مشترک که نمود آن در نحوهی کارکرد بدن، بیماریهای مشترک جمعی و روانی و… نظر یونگ را جذب میکند، نه مثلاً آبهای اطراف جزیره که قسمت اختلافی و ناخودآگاه فردی فرویدی است.
۲-۱ زبان نمادین ناخودآگاه
مسئلهی دیگر نمادین بودن بروز ناخودآگاه چه فردی و چه جمعی است؛ و البته تبیین آن در نظر فروید و یونگ متفاوت است. ولی این وجه نمادین و بروز آن در اموری مانند رؤیا و خیالپردازی آن را در تناسب با اثر هنری خصوصاً فیلم و انیمیشن قرار میدهد. اگر چه هم فروید و هم یونگ هر دو نگاه دیکشنریوار به بروزهای ناخودآگاه را نفی میکنند، ولی درعینحال هر دو بر الگوهای تکرارشونده در رؤیا تأکید دارند و این مسئله در یونگ به خاطر وجود ناخودآگاه جمعی مشترک، قویتر هم هست. در فروید شروع همیشه با زمینهی شخصی و تکنیک تداعی آزاد است و خود او صرفاً بر الگوهای تکرارشوندهی ناخودآگاه در نمادپردازیهای جنسی بیشتر تأکید داشته است که مربوط به محور اصلی ناخودآگاه در نظر اوست که مسائل جنسی است.
۲- کهنالگوهای یونگی
دربارهی آرکیتایپهای یونگ در اندازهای که مورد نیاز بحثهای بعدی است توضیح میدهم. پشتوانهی مطالعاتی این آرکیتایپها بعضاً بسیار جالب است و مطالعات گستردهای از خواب و رؤیا تا اسطورهها و داستانها را در برمیگیرد. بیان شد که زبان نمادین ناخودآگاه جمعی از نظر یونگ نه سانسور چنان که فروید میگوید بلکه روند طبیعی زبان ناخودآگاه است؛ و البته چون زبان ناخودآگاه با زبان طبیعی فاصله دارد، نیاز به واژگان واسطهای هست که آرکیتایپها بخشی از آن هستند. موارد مهمتر (پرسونا، آنیما، آنیموس، شدو سلف و …) در منظومهی زبانی یونگ نام خاص دارند و نامها هم عموماً برگرفته از اساطیر یونانی است. کاری که پیشتر فروید در نامگذاری ادیپ، لیبیدو و … انجام داد.
از نظر یونگ به تعداد موقعیتهای مشترک آدمیان، آرکیتایپ وجود دارد و هر تجربهی مشترکی، گویی نسبتی با درون آدمی دارد. مثلاً تجربهی پدری و مادری را میتوان ازایندست دانست و مثلاً افرادی که پدر و مادر خود را از دست دادهاند، در پاسخ به این اقتضای درونی، افراد دیگری را جایگزین میکنند، مثل مادربزرگ یا عمو. گویی در هر صورت این انرژیهای به ودیعه نهاده شده، باید کانالهایی بیابند. مثلاً در مقابل، فعالیت ریاضی کانال این انرژی درونی نمیتواند باشد.
کتاب «رؤیا و تعبیر رؤیا از دیدگاه روانشناسی یونگ» از ارنست اپلی (ترجمهی دل آرا قهرمان از نشر میترا) و «فرهنگ تعبیر خواب» از تام چت ویند (ترجمهی سعید جواهرکلام از نشر مروارید) منابع دایرهالمعارفگونهی خوبی برای کهنالگوها در رؤیا هستند. مثلاً در این کتاب حتی حیوانات را هم واجد معانی ثابتی دانسته است. مثلاً نیش زدن مار و مانند آن هشدار نسبت به خطرات غریزهی جنسی در مواقع ناکامی است. یا پدر نماد سنت و سوپرایگو است، ولو پدر شما در واقع صبغهی سنتی نداشته باشد.
۱-۲ سلف
مهمترین آرکیتایپ در نظر یونگ که جایگاه اید در نظریهی فروید را دارد سلف است که وظیفهی آن تأمین رشد است که گسترهای از رشد جسمانی تا روانی را که یونگ به آن فردانیت میگوید را در برمیگیرد. در طیّ مسیر رشد آدمی هرچه بیشتر ناخودآگاه خود را به خودآگاه بدل میکند تا آنجا که تمام وجودش یکسره در اختیار خودآگاه باشد. ایدهی فردانیت برگرفته از مکاتب عرفانی هندی و چینی است و کمتر قرابتی به عرفان غربی و اسلامی دارد، ولی مانند تمام تجربههای معنوی دارای مراحلی است که آن هم نه حاصل فزونی علم، بلکه حاصل فزونی آگاهی است.
افرادی که علیرغم خواست درونی خود وارد مراحل رشد نمیشوند، از نظر یونگ سیگنالهای اعتراضآمیز دریافت میکنند که این در قالب رؤیاهای تکراری نمود بیشتری دارد. مثلاً تحلیل بحران میانسالی از نظر یونگ همین است که بروز قویترین احساسات در تناظر با تأخر روند رشد است. طبیعتاً در نظام سرمایهداری مردسالار کنونی با محوریت کار، این بحران تا زمانی که در روند فعالیت شغلی فرد اختلالی پیش نیاورده است، مشکلساز نیست و در صورت بروز هم با دارو قابلرفع است.
۲-۲ پرسونا
پرسونا بخشی از روان است که فارغ از بخش شخصی و خصوصی آدمی، ناظر به وجوه استعدادی نهادینه شده برای مواجهه و حضور در اجتماعهای مختلف و متنوع است و این نقابهای پرسونا به حسب اجتماعات مختلف میتواند مختلف باشد. یکی از انواع اختلالهای روانی، تسری نقابهای جمعی به حیطهی خصوصی و شخصی است.
۳-۲ شدو
شدو نظیر ناخودآگاه شخصی فروید، بر مجموعهی امور نامطلوب ساحت درونی آدمی اشاره دارد. یونگ رهبردن به این موارد را با بازخوردهای منفی آدمی نسبت به شخصیت دیگران میسر میداند.
۴-۲ آنیما
آنیما طبیعتاً نتیجهی وجود غریزهی جنسی در آدمی است و اولین پاسخ به آن در رابطهی مادر و فرزند و یا در صورت فقدان مادر در آبجکتی نزدیک به آن است. گذار از این مرحله به مراحل بعدی پاسخ به این خواست درونی که رابطه با همسر است، از مراحل مهمّ رشد آدمی است. عقیم بودن این گذار خود را در برونافکنی وجوه مادرانه مثل مراقبت و سرپرستی در همسر نشان میدهد که یکی از بروزهای اجتماعی آن رابطهی متنازع عروس و مادرشوهر در فرهنگ ایرانی است. هم پسر و هم مادر او، هر دو مصرّ به ادامهی رابطهی ایجاد شدهاند.
آنیما فرمهای مختلف دارد و آگاهیِ آدمی نسبت به این خواست درونی در مراحل مختلف رشد او و با مراتب مختلف این خواست که مرتبهی والای آن را مریم مقدس میداند، ازآنرو که مادر خداست، مددیار او در طیّ مسیر رشد و وصول به غایت کمال است. تقدس مقام زن و مادر باز از وجوه ابراز اجتماعی آن است.
امکان جابجایی مصداقهای این آرکیتایپ وجود دارد و مثلاً ممکن است رابطهی عاشقانه از همسر به فرزند یا افراد آسیبپذیر در جامعه منتقل شود. ازایننظر که گویی رفتارهای بیرونی یک مرد در تلبس به این آرکیتایپ، مراقبت از زن، شفقت نسبت به او به خاطر آسیبپذیری در فرزندآوری و امور زنانهی دیگر بوده است. حتی گرایشهای زیباییشناختی هم میتواند از ثمرات این تلبس باشد. باز از آن نظر که گرایش آنیما و گرایش مرد به زن در شروع رابطهی عاشقانه بر محور زیبایی بوده و البته زیبایی در مصادیق غیرانسانی خود، گسترهی هنر را هم در برمیگیرد. همچنین میتواند کانالهای دیگری مثل فعالیت هنری و فعالیتهای اجتماعی، مسیر طیّ این کهنالگو باشد. در واقع الهام هنری در مردان، نتیجهی آنیما است که موجب احساسات لطیف و قریحهی هنری در او میشود. در سنت یونانی همیشه الهههای الهامبخش بودهاند و نیز هنرمندان از زنان به عنوان منبع الهام خود یاد کردهاند. فلینی دقیقاً چنین نسبتی با همسرش جولیتا ماسینا دارد.