بسم الله الرحمن الرحیم
روانکاوی و فرهنگ، دکتر روزبه توسرکانی، جلسهی ۱۰، سال ۱۳۸۶
۱- ادامهی نقدها به نظریهی فروید
جلسهی پیش به ایدهی اریک برن اشاره شد. کتاب «وضعیت آخر» اثر تامس آ. هریس که به اکثر زبانهای دنیا ترجمهشده و در ایران در دههی ۶۰ ترجمه شد و دوران تب این نظریه را رقم زدهِ، کتاب جذاب و با رویکرد عمومیای است. همچنین بیان شد میتوان سهگانهی برن را که روگرفتی از سهگانهی فروید است پذیرفت، ولی دربارهی نحوهی پیدایش آن دیدگاه متفاوتی از فروید داشت. دلیل آن هم این است که اساساً ره بردن به طریق کشف یک نظریه آسان نیست و توسط خود نظریهپرداز هم دچار تطور میشود. بسیاری از افراد متوسط در یک زمینهی دانشی مثل فیزیک بیشتر و ریاضی کمتر ایدههای خود را به یکباره با حواشی آن بیان نمیکنند و بیان کامل آن در یک پروسهی چندین ساله و در قالب مقالات علمی متعددی صورت میگیرد.
۱-۱ تفسیر رؤیای فروید
۱-۱-۱ تکنیک تداعی در تفسیر رؤیا
نقد و بررسی نظریهی فروید را ادامه میدهیم. اجمالاً بیان شد که فروید رؤیا را دستکم میگیرد و آن را صرفاً تحقق مجموعهای از آرزوهای نه چندان دور خودآگاهی یا پیشآگاهی و بسیار نادر، ناخودآگاهی میداند؛ و حظ تکنیک تداعی او در تعبیر رؤیا هم صرفاً لایههای سطحی روان است و رؤیاها نیز به شدت شخصیتیاند. در مقابل در نظریهی یونگ نمادها بینالاذهانی و ثابت و قابل صورتبندی واژهنامهای هستند؛ و دیگر نظر خود رؤیابین لزوماً رجحان ندارد.
۲-۱-۱ کاربست نظریهی تفسیر رؤیای فروید در تحلیل آثار هنری
شیوههای تفسیر رؤیای فرویدی و مکانیزمهای تحریف آن، در یونگ کمتر نشانی دارد ولی به نظر میآید تمام اینها در جای دیگری که به نظر من تفسیر اثر هنری است کاربرد دارد. عالم خیال و الهام خود حیطهای میان خودآگاهی و ناخودآگاهی است و آثار هنری هرچه حظ بیشتری از خیال و الهام دارند، بیشتر مهیای تفسیر فرویدی و کمتر یونگی هستند.
منشأ ایدهها در ذهن هنرمند، روند بسط ایدهها، سرانجامِ اثر هنری همه و همه از این دست است. گویی از جایی به بعد روند بسط ایدهای هنری از دسترس هنرمند خارج است. هر چه دخالت خودآگاه جدیتر باشد، از روح هنر فاصله میگیریم و لحاظ مخاطب مانند مکانیزمهای سانسور و تحریف رؤیا عمل میکند. به قول ژان کلود کاریر یک فیلم خوب آن است که حقّ ویژهای، وحدتبخش به سراسر آن باشد. یک نمونهی خوب چنین دخالتی «سرخ و سیاه» استاندال است که لغو قرارداد با ناشر سرنوشت غیرمعمولی را برای داستان رقم میزند.
اگر سلسلهمراتب رؤیا در ارتباط با ناخودآگاه پذیرفته شود، میتوان گفت هرچه ارتباط عمیقتر باشد، مجال نظرات یونگ و هر چه سطحیتر باشد، مجال نظرات فروید است. کاربست نظرات یونگ اساساً در جایی است که عمومیت دارند. مثلاً یکی از منابع مطالعهی یونگ یعنی اسطورهها، داستانهایی هستند که منابع آنها ناخودآگاه جمعی است. مثل ژانرهای داستانی که جذابیت عمومی دارند.
۲-۱ سهگانهی رشد و عقدهی ادیپ
مکانیسمهای دفاعی بیانشده توسط فروید که البته لزوماً وابسته به نظریه او نیست، از نقاط درخشان دیگر فروید است. هم سهگانه مراحل رشد و عقده ادیپ که فروید تا آخر مصمم آن را قبول دارد و هم اهمیت فوقالعادهای که او به جنسیت میدهد، هر دو اموری نامقبول با شواهد بسیار ضعیف و غیرقابلقبول هستند و باز کاربردهای عقده ادیپ خصوصاً در فلاسفه فرانسوی مهمی مانند دلوز و گوتاری مثلاً در کاپیتالیسم ربطی به مبانی آنها ندارد. میتوان گفت حالتهای حاصل از عقدهی ادیپ، اشاره به عدم پذیرش اقتدار دیگری دارد که نماد آن پدر است.
از یک دانشجوی روانکاو عرب در کتابی نقلشده که بسیار طول کشید تا به استاد خود بگوید که یک خانواده عرب با سیستم چند همسری و خاندانی که گاه کودک اصلاً توسط دایه خاله یا همسایه بزرگ میشده است– ممکن نیست موضوع عقدهی ادیپ قرار گرفته باشد. به بیان دیگر فروید خانوادههای خاصی در کشورهای خاصی و در زمان خاصی (دوره مدرن) را در نظر داشته است.
همچنین ترس از اختگی آموزهی مقبول روانشناسی پس از فروید است. میتوان برای تمام ایدههای بکر فروید هم حظّی از واقعیت و هم پشتیبانی از شواهد را پذیرفت، اما این بدان معنا نیست که تمام ماجرا همان باشد که او میگوید. مثلاً مراحل سهگانه رشد او را میپذیریم ولی مختوم به مرحله سوم هم نمیدانیم.
۳-۱ تأکید بر آناتومی بدن
اشکال دیگر فروید و به تبع او لکان تأکید زیاد بر آناتومی است. به نظر میآید کشف ویژگیهای زنانه و مردانه از روی حالات ذهنی جنسی زن و مرد رجحان حتمی دارند بر کشف آنها از روی آناتومی بدن و اعضای جنسی. حتی هورمونها خصوصاً برای لکان متناسب با زمانهی او منبع بهتری بوده است.
۴-۱ مردانه نگری
نحلهای از مخالفان فروید فمینیستها هستند، زیرا در فروید و البته لکان و نه یونگ مردسالاری و به تبع نفی و فرعی کردن زن قابلمشاهده است.
۵-۱ بیتوجهی به دورهی رشد جنینی
نقص دیگر نظریهی روانکاوی به صورت کلی بیتوجهی به دوره رشد جنین است. این احتمال معقول و با پشتوانهای توسط شواهد است که شکلگیری عمیقترین لایههای ناخودآگاه از جمله جنسیت در زندگی جنینی و نه دو سال اول زندگی است. مثلاً در دختران تمام تخمکها در دورهی جنینی ساخته میشوند که میتواند نشانی از وجود فعالیتهای جنسی باشد.
گویی زن باردار غیر از بارداری مُدرک تجارب دیگری نیز هست. اگر بپذیریم که لایههای عمیق ناخودآگاه مربوط به جسم است، رشد جسم ابتدا در حالت جنینی است. طبق مطالعات جنینشناسی جنین از ماهی به بعد دارای ادراک است و حرکت چشم در عین بسته بودن آن که چیزی شبیه تجربهی رؤیا (وضعیت RAN) در انسانهاست، امری نظیر دیدن است؛ بنابراین آگاهی از جنسیت در کودک تازه متولدشده هم به نوعی وجود دارد. این مراحل رشد در نظریات فروید کاملاً نادیده گرفته میشود و صرفاً یونگ اشاراتی به شکلگیری ناخودآگاه در این زمان دارد. البته میتوان منشأ ناخودآگاه جمعی را دوران جنینی دانست، زیرا روند مشترکی در مراحل رشد افراد است. همچنین زبان مشترک را نیز.
مثلاً نوزاد بیآنکه خود را در آینه دیده باشد، به شدت به چهرهها کنجکاو است و به درون چشم اطرافیان خود مینگرد؛ و نیز از روی حالت چهره و بیهیچ تجربهی قبلی متوجه احساسات اطرافیان میشود؛ و مثلاً به دست اطرافیان خود با وجود تحرک و جذابیت بیشتر نگاه نمیکند. به کلام اطرافیان حساس است. اینها مؤیّد این است که پیشتر شنوای صداهایی بوده است. به خلاف نظر لکان و ایدهی او ناظر به مرحله آینگی که طبق آن کودک در ۱۸ ماهگی نسبت به انسجام جسم خودآگاهی مییابد. شواهد بیانشده حامی آشنایی کودک پیش از تولد با ساختار بدن است.
از همه مهمتر ایدههای چامسکی است که معتقد است زبان پیش از تولد در وجود کودک نهادینه شده است. از نظر او نحوهی زبانآموزی کودک از طریق کاربست کلمات در موقعیتهای متفاوت و فهم آنها نیست. استدلال معروف او در برابر تحلیلهای اسکینر، استدلال معروف فقر شناختی است که مبدأ انقلاب شناختی معاصر شده است.
در واقع چامسکی معتقد است یادگیری زبان در کودک از راه آزمونوخطا نیست و کودکان روند مشترکی را حتی در خطاهای خود طی میکنند که اینها مؤید نهادینه شدن ساختارهای زبانی در کودک پیش از تولد است. این قابلمقایسه است با نحوهی یادگیری زبان در پرندهها که پرندهها بعد از تولد تا چندین ماه صرفاً شنوا و ساکتاند و از زمانی به بعد کامل و بدون خطا به زبان تکلم میکنند.
ژولیا کریستوا فیلسوف معاصر بلغاریالاصل پاریسی ایدههای جالبی دربارهی ارتباط رشد جنینی و زبان ارائه داده است که در نوع خود بسیار مهم است.
۲- معرفی کتابهایی دربارهی یونگ
برای بحثهای آتی دربارهی یونگ چند کتاب معرفی میکنم. البته عمده کتابهای یونگ ترجمهشده و در بازار هست که بسیاری صرفاً مناسب مطالعات تخصصی است.
- اصول نظری و شیوه روانشناسی تحلیلی، ترجمه دکتر فرزین رضاعی که مجموعهی پنج سخنرانی یونگ در مجامع دانشگاهی است و با توجه به مکان ارائهی آنها انگلستان تا حدودی برکنار از تهور او در آثارش در مقام بیان ایدههای غریب است.
- انسان و سمبلهایش که توسط شاگردان یونگ و در زمان حیات وی و تحت نظارت او منتشر شده است.
این دو کتاب هم درباره یونگ مفید است. البته امکان معرفی جامع از یونگ در صفحات کم این کتابها میسر نیست و صرفاً اینها مجموعهای از وجوه مختلف کار یونگ را نشان میدهند.
- یونگ، خدایان و انسان مدرن از آنتونیو مورنو و ترجمهی داریوش مهرجویی
- کتاب اندیشه یونگ از ریچارد بیلسکر و ترجمهی حسین پاینده که توسط ناشرین مختلفی منتشر شده است.
۳- تحلیل ناخودآگاه، نقطهی افتراق یونگ از فروید
اولین نقطه افتراق یونگ از فروید ناخودآگاه جمعی است. یونگ برخلاف فروید ناخودآگاه را محمل و زبالهدان امیال واپس زده شخصی نمیداند. بلکه از نظر او شأن بالاتری دارد و محل الهامات است. در تاریخ علم موارد زیادی را میتوان نشان داد که کشف نظریههای علمی اثر الهام به دانشمندی بوده است. از مشهورترین این نمونهها کشف ساختار بنزن و یا کارهای ریاضیاتی ریاضیدان هندی راموناجاست که آنها را الهامات الهی شیوا میدانست. این نمونهها مؤید نظریهی یونگ دربارهی ناخودآگاه است که انسانها را از طریق آن به حقیقت جهان متصل میدانست. یونگ برخلاف فروید بسیار تجربهگر است.